رشد اقتصادی و رکود اقتصادی | مقایسه رشد و رکود
در شرایط کنونی اقتصاد ایران، کلمات رشد اقتصادی و رکود اقتصادی را زیاد میشنویم. اما به طور دقیق و فنی رشد و رکود اقتصادی چیست؟ این دو مفهوم به طور مستقل جه معنایی در دنیای اقتصاد دارند و چه تفاوتهایی در شرایط اقتصادی موجب شکل گیری رشد اقتصادی و رکود اقتصادی خواهد شد. در این مقاله سعی داریم به طور مختصر و کاربردی به این سوالات پاسخ دهیم.
رشد اقتصادی یا Economic Growth چیست؟
رشد اقتصادی به معنای افزایش در خدمات و کالاهای اقتصادی است که در یک بازهی زمانی نسبت به بازههای قبلی آن محاسبه میشود. رشد اقتصادی میتواند به صورت اسمی و یا واقعی (با احتساب تورم سالانه از کالا و خدمات تولید شده) محاسبه شود. به صورت سنتی برای محاسبهی رشد اقتصادی تجمیع یافته از شاخص تولید ناخالص ملی (GNP) یا تولید ناخالص داخلی (GDP) استفاده میشد؛ البته به تازگی شاخصهای جدیدتری نیز برای ارزیابی رشد اقتصادی و رکود اقتصادی محاسبه و بررسی میشوند.
تاثیرات رشد اقتصادی بر کسبوکارها و شرایط اقتصادی جامعه
رشد اقتصادی سودآوری بیشتری را برای کسبوکارها ضمانت میکند. در نتیجه ارزش سهام شرکتها افزایش مییابد. با افزایش ارزش سهام، شرکتها سرمایهی بیشتری برای سرمایه گذاری یا استخدام نیروهای جدید و افزایش سرمایه خواهند داشت. با ایجاد مشاغل بیشتر در جامعه، حقوق کارمندان افزایش مییابد و مصرف کنندگان پول بیشتری برای خرید کالا و خدمات اضافه بر سازمان را کسب میکنند. در ادامهی این فرآیند، خریدها منجر به رشد اقتصادی بیشتر میشوند و این چرخه ادامه پیدا میکند. به همین دلیل رشد اقتصادی یکی از شاخصهای اقتصادی است که بسیار زیاد مورد بررسی و رصد تحلیل گران است.
راههای افزایش رشد اقتصادی در جامعه
اگر کشوری از عوامل تولید برخوردار نباشد، باید راههای دیگری برای افزایش رشد اقتصادی پیدا کند. دولتها میخواهند رشد اقتصادی را افزایش دهند زیرا درآمد مالیاتی را افزایش میدهد. رشد اقتصادی به مشاغل اجازهی استخدام کارگران را میدهد و درآمد آنها را افزایش میدهد. وقتی مردم احساس خوشبختی میکنند، با انتخاب مجدد رهبران سیاسی از آنها حمایت مینمایند.
دولتها با سیاستهای گستردهی مالیاتی رشد اقتصادی را افزایش میدهند. از آن جا که سیاستمداران میخواهند دوباره انتخاب شوند، از سیاستهای مالیاتی گسترده برای تحریک اقتصاد استفاده میکنند.
تاثیرات احتمالی سیاستگذاریهای دولت بر رشد اقتصادی و رکود اقتصادی
سیاست مالیاتی گسترده اعتیادآور است. اگر دولت به روند هزینههای بیشتر و مالیات کمتر ادامه دهد، منجر به کسری بودجه میشود. مدتی این رویکرد کار میکند اما در نهایت منجر به افزایش سطح بدهی میشود. با گذشت زمان، با نزدیک شدن نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی، رشد اقتصادی کاهش مییابد. سرمایهگذاران خارجی سرمایهگذاری در کشوری با نسبت بدهی بالا را متوقف میکنند. آنها نگراناند که بازپرداختی در کار نباشد و یا اینکه ارزش پول آنها کمتر شود. پس دولتها باید مراقب سیاستهای مالی گسترده باشند. آنها فقط باید در مواقعی که اقتصاد دچار انقباض یا رکود است از آن استفاده کنند. وقتی اقتصاد در حال رشد است، رهبران آن باید هزینهها را کاهش و مالیات ها را افزایش دهند. این سیاست مالی محافظه کارانه، پایدار ماندن رشداقتصادی را تضمین میکند.
بانک مرکزی یک کشور همچنین میتواند با سیاست های پولی، رشد اقتصادی را تحریک کند. این موضوع منابع مالی را با نرخ بهرهی کمتری افزایش میدهد. بانکها وام خودرو، مدرسه و خانهها را با هزینهی کمتری پرداخت میکنند. آنها همچنین نرخ بهرهی کارت اعتباری را کاهش میدهند. همهی اینها باعث افزایش هزینههای مصرفکننده و رشداقتصادی میشوند.
مراحل رشد اقتصادی
تحلیلگران رشد اقتصادی را بررسی میکنند تا دریابند اقتصاد در چه مرحله از چرخهی تجارت قرار دارد. بهترین مرحله، مرحلهی توسعه است. این مرحله زمانی است که اقتصاد به طریقی پایدار، در حال رشد است. اگر رشد بیش از حد رشد سالم باشد، میتواند مضر باشد. این امر باعث ایجاد حباب دارایی میشود؛ همان اتفاقی که در بخش مسکن در سال های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ میلادی رخ داده است. از آن جا که قیمت زیاد، کالاها و خدمات کمتری ایجاد میکند، تورم شروع میشود. این مرحله «اوج» چرخهی تجارت است. در مقطعی اعتماد به رشد اقتصادی از بین میرود. وقتی افراد بیشتری تبدیل به فروشنده میشوند، اقتصاد منقبض میشود. وقتی این مرحله از چرخهی کسب و کار ادامه یابد، به یک رکود تبدیل میشود. رکود اقتصادی بحرانی اقتصادی است که میتواند به مدت یک دهه ادامه پیدا کند.
رکود اقتصادی یا Economic Depression چیست؟
رکود اقتصادی یک روند منفی شدید و طولانی مدت در فعالیتهای اقتصاد است. در اقتصاد معمولا رکودی به عنوان یک رکود اقتصادی شدید تعریف میشود که سه سال یا بیشتر طول بکشد یا منجر به کاهش حداقل ده درصدی تولید ناخالص داخلی واقعی شود. رکود اقتصادی به طور نسبی کمتر از بحرانهای اقتصادی خفیف مشاهده میشود و دلیل عمدهی شکلگیری رکودهای اقتصادی بیکاری بالا و تورم پایین است.
درک رکود اقتصادی
در زمان رکود، اعتماد به نفس و سرمایه گذاری مصرف کننده کاهش مییابد و باعث می شود اقتصاد تعطیل شود. عوامل اقتصادی شناسیی رکود عبارتند از:
- افزایش قابل توجه بیکاری
- افت اعتبار حسابها
- کاهش تولید و بهره وری
- رشد منفی تولید ناخالص داخلی منسجم
- ورشکستگی
- پیش فرض بدهیهای دولتی
- کاهش مبادلات و تجارت جهانی
- منفی شدن سهام شرکتها در بورس
- نوسان پایدار قیمت داراییها و افت ارزش پول ملی
- ایجاد شرایطی با تورم کم، بدون تورم، یا حتی تورم منفی (مگر اینکه رکود تورمی حاصل شود)
- افزایش میزان پس انداز (در میان کسانی که میتوانند پسانداز کنند)
اقتصاددانان در مورد مدت رکود اختلاف نظر دارند. برخی معتقدند که یک رکود فقط دوره ای را درگیر کرده است که با کاهش فعالیت اقتصادی روبرو است. اقتصاددانان دیگر استدلال میکنند که رکود تا جایی ادامه دارد که بیشتر فعالیت های اقتصادی به حالت عادی برگردد.
چه عواملی باعث ایجاد رکود اقتصادی می شوند؟
یک سری عوامل میتواند باعث انقباض شدید اقتصاد و تولید شود. در مورد رکود بزرگ، سیاست های پولی اشتباه دلیل اصلی رکود اقتصادی شناخته شدند. پس از سقوط بازار سهام در سال ۱۹۲۹، فدرال رزرو به افزایش نرخ بهره ادامه داد؛ این اقدامات باعث تورم گسترده شد. قیمت ها هر ساله ده درصد کاهش مییافت و مصرف کنندگان با توجه به اینکه کاهش قیمت کالاها و خدمات همچنان ادامه داشت، از خرید خودداری میکردند.
مثالی از یک رکود اقتصادی بزرگ
«رکود اقتصادی بزرگ» تقریبا یک دهه به طول انجامید و به طور گسترده بدترین رکود اقتصادی در تاریخ جهان صنعتی شناخته می شود. اندکی پس از ۲۴ اکتبر ۱۹۲۹، سقوط بازار سهام ایالات متحده معروف به پنجشنبه سیاه آغاز شد. پس از سالها سرمایه گذاری بی پروا و گمانه زنیها، حباب بورس ترکید و فروش گستردهای آغاز شد و ۱۲٫۹ میلیون سهم با رکورد معامله شد.
ایالات متحده از قبل نیز در رکود بود و سه شنبهی بعد، در تاریخ ۲۹ اکتبر ۱۹۲۹، شاخص میانگین صنعتی داو جونز با فروش گستردهی دیگری ۱۲ درصد افت کرد و آغاز رکود بزرگ بود. اگرچه رکود بزرگ در ایالات متحده آغاز شد اما تاثیر اقتصادی آن بیش از یک دهه در سراسر جهان احساس میشد. رکود بزرگ با کاهش هزینههای مصرفکننده و سرمایهگذاری و بیکاری فاجعهبار، فقر، گرسنگی و ناآرامی های سیاسی مشخص شد. در ایالات متحده، بیکاری در سال ۱۹۹۳ به حدود ۲۵ درصد افزایش یافت و دو رقمی باقی ماند تا سال ۱۹۴۱، که در نهایت به ۹٫۶ درصد کاهش یافت.
مقایسهی رشد اقتصادی و رکود اقتصادی
همانطور که در طول مقاله توضیح دادیم، رشد و رکود اقتصادی هر دو میتوانند توسط سیاستگذاریهای دولتها تحت تاثیر قرار گیرند. اما یکی از مواردی که ممکن است در مورد آنها متفاوت باشد تاثیر تولیدات اقتصادی در مفهوم رشداقتصادی است. در صورتی یک کشور به رشد اقتصادی و افزایش تولید ناخالص داخلی میرسد که بتواند سطح تولیدات کالا و ارائهی خدمات خود را تا حد زیادی افزایش دهد؛ اما در مورد رکود اقتصادی فعالیتهای اقتصادی ممکن است زیاد تغییراتی نکرده باشند و با سیاستهای مالی نادرست از سوی دولتها تحت تاثیر قرار بگیرند. البته نقش دولتها در رشداقتصادی نیز قابل انکار نیست. بلکه دولتها در تعیین سیاستهای کلان و راهبردی جامعه در لایهای عمیقتر و مبناییتر نقش بسیار زیادی در ایجاد رشداقتصادی در مملکت خود دارند.
چرخهی رشد اقتصادی و رکود اقتصادی
باید همواره به یاد داشته باشیم که اقتصاد موجودی پویا و دینامیک است. ذات اقتصاد مانند ذات طبیعت است. به همین دلیل همواره پس از یک دورهی رشد و شکوفایی گسترده، باید منتظر یک دورهی رکود نیز باشیم. و همچنین پس از گذشت دورهی رکود دوباره به دوران رشد و شکوفایی خواهیم رسید. حکایت این رشد و رکود، حکایت فنری است که مدام در حال باز و بسته شدن است و به دنبال رسیدن به یک تعادل پویا میکوشد. البته مدت دورههای رشد و رکود بسته به جایگاه سیاسی و اقتصادی کشورهای مختلف همواره متفاوت است.
ارسال نظر