خط روند یا خط ترند چیست؟
بسیاری در مورد کاربرد خط روند در نمودارها دچار ابهام هستند. در این مقاله میخواهیم با ذکر مثالی به بررسی کاربرد این خط در نمودارها بپردازیم و ببینیم چطور به ما در فهم دادهها کمک می کند.
خط ترند یا خط روند خطی است که در یک نمودار الگوی ضمنی تغییر دادههای موجود را نشان می دهد. این خط به خودی خود میتواند بسته به شکل دادهها حالات مختلفی از جمله خط مستقیم، منحنی یا غیره را داشته باشد. معمولاً وقتی از تکنیک های آماری برای درک و پیشبینی دادهها استفاده میکنیم (مثلاً در تحلیل رگرسیون) این رویه مرسوم است. تعیین بهترین تطابق و پیشبینی آن از حوزه این مقاله خارج است بنابراین اگر به یادگیری بیشتر در این زمینه علاقهمند هستید وب سایت Stats Ninja را به شما توصیه می کنم. آنچه در این مقاله به آن میپردازیم ملاحظات مختلف مربوط به تصویرسازی خط روند برای بیان دادهها است.
به طور کلی خط روند – بیشتر جزئیات آماری مربوط به آن – در شرایط معمول کسب و کارها بیشتر از آنکه اطلاعاتی به مخاطب بدهند باعث گمراهی آنها می شوند. البته استثنائاتی هم در این زمینه وجود دارد اما در بیشتر موارد با این مساله روبرو میشویم که حجم بالایی از جزئیات آماری بیش از حد لزوم در مقایسه با سناریوهای دیگر به مخاطب داده می شود. بیایید نگاهی به یک مثال داشته باشیم و ببینیم این مساله به چه شکلی روی می دهد:
اگر بخواهم فرایندی که در مورد این دادهها برای خود من روی میدهد را بررسی کنم باید گفت که چشم من در بدو امر معطوف به دو خط موازی درون نمودار می شود. بعد از آن هم نقاط علامت گذاری شده مربوط به دادهها را نگاه می کنم. در این حالت خاص خط روند و علامت گذاری دادهها وزنی نسبتاً برابر دارند – هر دو به صورت برجسته و پررنگ در تصویر آمدهاند که این مساله بر نحوه پردازش دادهها از سوی من اثرگذار است. به دلیل اینکه ما بیشتر متمایل به این هستیم که به کنتراست ها و دادههای دورریز توجه کنیم، چشم من بین نقاط مختلف اطراف خط ترند به سرعت میچرخد – یعنی در واع ذهن من به دنبال ارزیابی تغییرات میان دادهها است. این مساله ممکن است در هنگام واکاوی دادهها کاربرد داشته باشد اما آیا برای مخاطب هم مفید خواهد بود؟
احتمالاً بررسی یک ترند در طول زمان یا اختلاف میان دو برند (که در آن چشم از چپ به راست بدون مانع حرکت میکند) و یا اختلاف میان دو برند (که در آن چشم بین دو مجموعه داده بالا و پایین میرود و روی خطوط ترند مکث نمی کند) برای مخاطب ارزش بیشتری داشته باشد.
میتوانیم هر یک از این دو سناریو را با ایجاد یک طبقه بندی تصویری میان خط روند و نقاط واقعی دادهها دنبال کنیم.
– آیا الگوی ضمنی در نمودار، همان دستاورد اصلی است که میخواهیم به مخاطب عرضه کنیم؟ اگر اینطور است باید خط ترند را به نقطه کانونی تصویر تبدیل کنیم و نقاط را در پس زمینه قرار دهیم.
– آیا خط ترند بیشتر یک راهنمای تصویری است که در نقش جزئیات تکمیلی در نمودار آمده است؟ اگر اینطور است روی نقاط دادهای تمرکز کنید و خط ترند را در پس زمینه قرار دهید (حواستان باشد اگر ترند به لحاظ بصری چندان چشمگیر نیست احتمالاً قرار دادن آن هم چندان با استقبال روبرو نخواهد شد).
تفاوت این دو نمودار را پس از تنظیم نقاط مورد تأکید مشاهده کنید. به تغییر در نحوه حرکت چشمان خود حول این چارتها هم توجه داشته باشید:
هم چنین در نظر داشته باشید که چطور تصمیمات جزئی در طراحی بر تفسیر نمودار تأثیر می گذارند. خطوط ترند این قابلیت را دارند که به سادگی توسط مخاطب ناآشنا دچار سوبرداشت شوند. آیا این احتمال وجود دارد که خط ترند نمودار شما به عنوان یک داده واقعی و نه تخمینی از روند کلی درک شود؟ اگر این احتمال وجود دارد در فرایند گزینه های موجود برای طراحی این مساله را روشن کنید تا به جمعبندی درستی برسید (به طور مثال میتوانید خط ترند را به صورت خط چین نمایش دهید تا این عدم قطعیت را مشخص کند و از خطوط پررنگ پرهیز کنید).
در مورد آن چیزی که میخواهید تعمدا در نمودار برجستهتر باشد استفاده از زیرنویس نقش مهمی در نشان دادن عناصر تکنیکی در گراف – مانند خط ترند – ایفا می کند. در برخی موارد نادر، این اتفاق میافتد که استفاده از خط ترند به این دلیل است که مخاطب ما فردی تکنیکال و مسلط به مباحث فنی موضوع است. علاوه بر خط، ممکن است اطلاعات تکمیلی دیگری را نیز برای کمک به مخاطب به منظور پذیرش نکتهای که مربوط به ترند است ارائه دهد. بیایید شرایطی را در نظر بگیریم که در آن میخواهیم ببینیم چطور میشود مقادیر حذف شده را در هنگام تطابق دادن خط ترند مورد بررسی قرار دهیم یا هر نوع کار آماری و اطلاعات مهم دیگر را چطور در اینجا لحاظ کنیم. این نوع شفافیت به شما این امکان را میدهد تا به جای اینکه از انتخاب تحلیلی خود دفاع کنید وارد یک گفتگوی سازنده با مخاطب شوید.
حالا که برخی ملاحظات را در خصوص استفاده از خط ترند مورد توجه قرار دادیم بد نیست به بررسی شرایطی بپردازیم که در آن وجود خط ترند معنای منطقی ندارد. آیا باید زمان خود را صرف توضیح خط ترند کنیم یا به هدفها و دستاوردهای اصلی نمودار بپرداریم؟ در این حالت شاید بهتر باشد خط ترند را فراموش کنیم. در مثال زیر میتوان خط ترند را حذف کرد و به جای آن نقاط جدا از هم این نمودار را در طول زمان به هم متصل نمود.
تغییرات جزئی نشان دهنده یک نکته مهم است که پیش از این به سادگی قابل مشاهده نبود. برند شماره ۲ در این نمودار در سالهای اخیر نسبت به برند ۱ دچار نزول شده است، و برند ۱ به طور مداوم موفق شده تا مشتریان فعال بیشتری را به دست آورده و حفظ نماید. یکی دیگر از مزایای حذف خط روند این است که گزینه های بیشتری برای نمایش این دادهها داریم. فضای خالی بیشتری در نمودار به وجود میآید که میتوان از آن برای درج توضیحات و اطلاعات زمینهای استفاده کرد. دیگر محدود به نشان دادن کل پیشزمینه موضوع نیستیم، بنابراین شاید بتوان در این شرایط از یک نمودار شیب برای نمایش تغییرات بین ۲۱۰۵ تا ۲۰۲ در مثال فوق استفاده کرد. هم چنین میتوان تصویرسازی را با استفاده از نمودار عمودی خطوط پیوسته (که در مقاله پیش به آن پرداختیم) نشان داد تا داستان تغییرات میان خطوط به این شکل روایت شود.
هر یک از نماهای توضیح داده شده در بالا – در کنار مواردی که از خط روند استفاده شده است – میتواند گزینه مناسبی باشد، البته با در نظر گرفتن زمینه موضوع. وقتی در مرود بیان دادهها صحبت میکنیم این نکته را در نظر داریم که نماها و تکنیک ها در فرایند تحلیل اکتشافی ممکن است در فرایند تحلیل تشریحی کاربرد نداشته باشند. در عین حال که خط ترند میتواند به بیان دستاوردها و مفاهیم موجود در دادهها کمک کند، باید بدانیم که برای کسی که به این گراف برای اولین بار نگاه میکند، این خط ترند ممکن است بیش از آنکه پاسخ سوالاتش را بدهد، سؤالات تازهای ایجاد کند.
ارسال نظر